پاسخ به یک شبهه در باب عزاداری برای امام حسین(ع)
تاریخ انتشار: ۷ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۴۰۳۸۲
ایسنا/خراسان رضوی شهید مطهری در کتاب نهضت حسینی طرفداری از عدالت و مبارزه با ظلم، زنده نگاه داشتن یاد و نام امام حسین(ع) را مهمترین فلسفه تجدید عزاداری حضرت بیان میکند.
در خصوص تکرار هر ساله اقامه عزاء برای سیدالشهداء(ع) شبهات زیادی وارد شده که در مطلب پیشرو از کتاب نهضت حسینی اثر استاد شهید مرتضی مطهری به پاسخ این شبهه پرداخته شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در اسلام اصول و شعارهایی وجود دارد، اما تاکنون به فلسفه اینکه عزاداری امام حسین(ع) هر سال تجدید بشود فکر کردهاید؟ عزاداری معمولی در افراد عادی بنا بر آموزههای دین اسلام ۳ روز است، یعنی اگر کسی پدر و برادرش فوت کرد ۳ روز به عنوان عزادار در خانه مینشیند، مسلمین نیز وظیفه دارند به تسلیت او بروند و بعد از ۳ روز باید غائله خاتمه یابد.
تنها موضوعی که گفتهاند برای همیشه باید احیا کنید و برایش بگریید، آن را زنده نگه دارید و نگذارید فراموش شود مسئله عزاداری برای حسین بن علی(ع) است اما چرا؟ آیا حضرت نیازی دارد ما و شما بیاییم بنشینیم برایش گریه کنیم، مثلاً تشفی قلبی پیدا میکند، العیاذ بالله عقدههای دلش خالی میشود؟ یا عقدههای دل فاطمه زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) خالی میشود؟ اصلاً آنها عقده دل دارند که بخواهند خالی کنند.
امام صادق(ع) فرمود «سوره والفجر را بخوانید که سوره جد ما حسین بن علی(ع) است. پرسیدند به چه مناسبت؟ فرمود: آیات آخر سوره والفجر (َا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ) (ارْجِعِی إِلَیٰ رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً)، (فَادْخُلِی فِی عِبَادِی)، (وَادْخُلِی جَنَّتِی) هان ای روح آرام یافته به سوی پروردگارت بازگرد که تو از او راضی و او از تو راضی است. پس در زمره بندگان من درآی و به بهشت من داخل شو».
این یعنی اینکه ای صاحب نفس آرام عقدهای در تو وجود ندارد. تو آگاهانه کار خودت را انجام دادی، از کار خودت هم خوشحالی. خدا از تو راضی است. حال برو و در زمره بندگان خاص من باش. حسین(ع) رفت نزد پدر، مادر و جد بزرگوارش، آنها در یک سعادتی هستند که برای ما قابل تصور نیست. عقدهای ندارند که ما بخواهیم برای تشفی عقده آنان کاره کرده باشیم.
پس مسئله چیست؟ تشفی این است که اسلام اصلی دارد به نام اصل عدل «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَیٰ وَیَنْهَیٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَالْبَغْیِ ۚ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ».
اسلام اصلی دارد به نام مبارزه با ظلم و ستمگری، اصلی دارد به نام حماسه شهادت. حسین نماد مبارزه با ظلم در دنیای اسلام است، حسین(ع) حماسه شهادت است، حسین شعار عدالت اسلامی، شعار عدالت است. تا شما نام حسین را زنده نگه دارید یعنی طرفدار عدالت اسلامی هستیم. اینکه پرچم سیاه بالای خانههاتان میزنید یعنی من وابسته حسینم، کدام حسین؟ همان حسینی که در راه عدالت شهید شد. پس من وابسته عدالت اسلامی هستم. من وابسته حسینم، کدام حسین؟ همان حسینی که در راه خدا هرچه داشت داد، آن حسین پاکباخته در راه خدا. پس من طرفدار پاکباختگی در راه خدا هستم. خود همین شعار است. اسم فرزندتان را هم حسین میگذارید - اگر توجه داشته باشید - میخواهید این شعار را زنده نگه دارید.
این است که به ما گفتهاند، نگذارید حادثه عاشورا فراموش شود. سال به سال این خاطره را تجدید کنید. وقتی این خاطره را تجدید میکنید متن وقایع را برای یکدیگر بازگو میکنید و وقتی متن وقایع را بازگو میکنید، میبینید چگونه است که حسین برای عدل اسلامی قیام کرد و در مقابل ظلم ایستادگی کرد، صحنهای و حماسهای میبینید که نظیرش در همه دنیا هرگز وجود ندارد این هم خودش تعظیم شعائر است. «ذَٰلِکَ وَمَنْ یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ»، این است و هر کس شعائر خدا را گرامی بدارد، پس این از تقوای دلهاست.
آری، امام حسین(ع) در دل هر مسلمان حقیقتخواه و عدالتخواهی جا دارد. «انّ للحسین فی قلوب المؤمنین محبّةً مکنونةً».همانا حسینبن علی(ع) یک محبت مرموز و پنهانی در دل هر مومنی دارد، چرا؟ خیلی واضح است، چون هر مؤمنی در دلش علاقهای به اسلام دارد چون به اسلام علاقه دارد حسین را که در راه جانبازی اسلام میبیند که جان و مال و فرزندان و همه چیزش را در راه اسلام فدا کرد از اسلام جدا نمیبیند و اسلام را از حسین جدا نمیبیند. به آن مقدار که خودش را وابسته اسلام میبیند وابسته به حسین بن علی(ع) میبیند. نه تنها اباعبدالله، همه کسانی که در راه خدا و در رکاب اباعبدالله شهید شدند همین طور هستند.
منبع:
نهضت حسینی اثر استاد شهید مرتضی مطهری
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری شهید مطهری نهضت حسینی عاشورا محرم امام حسين ع معرفی کتاب استانی اجتماعی استانی اقتصادی استانی فرهنگی و هنری استانی شهرستانها استانی سیاسی استانی ورزشی استانی علمی و آموزشی محرم 1402 استانی اجتماعی استانی اقتصادی استانی فرهنگی و هنری استانی شهرستانها حسین بن علی ع امام حسین ع راه خدا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۴۰۳۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوه امام خمینی در خارج از کشور چه شغلی دارد؟
خانم معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی و دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجتالاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصههای رسمی و رسانهای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی میکند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانهها نبود، اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفتوگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم میکرد.
درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آنها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی ماندهاند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما شدند و هول و هراس ایجاد کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.
دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من میگفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»